• وبلاگ : قاصدک هاي آسموني
  • يادداشت : صبا به تهزان مي رود ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    به نام خدا

    سلام

    من مي دونم، صبا اين قدر با تولد بهش خوش گذشته که دلش نمي ياد از خاطره ي اون روز بگذره و بقيشو تعريف کنه :دي
    :)
    پاسخ

    سلام گويا جونممممم/ عزيزم انقدر قسمت دوم سفرنامه بهم خوش گذشته و دوست داشتنيه برام که يکم نوشتنش برام سخت شده / زودي مييام با قسمت دوم / بوسس

    ايول سفرنامه صبايي

    منتظر ادامه سفرنامه هستيم هاااا

    پاسخ

    سلام بهار جان / منتظر باشين در چندروز آينده / بوس
    سلااااااااااااااااام
    صبا تو هم دست به قلم خوبي داري و رو نميکنيا. ترشي نخوري يه چيزي ميشيا:p
    صباااااااااااااااااا تو کي مشهد بودي؟ تو کي تهران بودي؟؟
    يه خدافظي هم بکني بد نيستا
    بدو بقيه شو بنويس که منتظريم
    پاسخ

    سلامممممم / طلوع مي دونستي تو هميشه منو کشف مي کني اون از نمايشگاه قرآن و الانم که استعدادمو کشف کردي :پي/ من مطمئنم تو کاشف خوبي مي شي :دي/ من همون موقع که رفتم تهران چند روز قبلش مشهد بودم :پيييي/ خو حالا چرا مي زني دفعه بعد انشالله يادم بنداز خداخافظي کنم : دي / بقيه اشم چند روز آينده مي نويسم بوس
    + 2066 

    سلام

    تا نصفه ي اولو خوندم. بعد پريدم آخرشو خوندم.

    نهههه. هنوز ادامه دارد؟

    ادامه شم بنويسيد.

    و ... اسم نرم افزاره چي بود؟

    پاسخ

    سلام / عه چرا خب؟ همه اشو مي خوندين اينطور هيجانش بيشتر مي شد ببينيد آخرش چي ميشه :دي/ چشم ادامه اشم مي نويسم تو ادامه اسم نرم افزاره را هم لو مي دم :پي
    + تولد 
    سلام صبااااااااااااااييييييي جونم
    وقتي بهم گفتي دارم مياممممممممم
    اول فکر کردم دالي شوخيييييييييييي ميکنييييييييييي بخاطر همين گفتم بزار امادگيشو پيدا کنم !!!!!!! وليييييييييي وقتي مطمئن شدمممممم اجي مهلبوني دخترگل برساااااااااااا داره مياد به شهرموننننننننن همه ي دلم فقط خوشحالي از ديدن تو بوددددددد اينو فقط خداي مهربون مااااااااااا ميدونه و بس
    الهي شکر که اومديييييييييي عزيزدلم
    دوشتت دالم لفيققققققق زيادددد
    پاسخ

    سلام تولد جونم / مي دوني عزيزم تو دلت کلي ذوق کرده بودي اما رو خودت نمي ياوردي : پي / مي دونم عزيزم از قلب مهربونت خبر دارم اگه چيزي مي گم شوخي مي کنم / دوست دارم خيلي زياددددددد بوسسسسسسس
    به نام خدا

    سلام

    ايول، بالاخره دست به کيبورد شدي براي نوشتن سفرنامه ي تهران! :)

    بقيه شو زود بنويسي ها! گويا مهربونه شم (جنبه ندارم که :دي) رو زياد کن :دي

    آخي نازي، دلم تنگ شد!

    راستي، تولد هم حتماً شوکه شده بوده، مگه مي شه آبجيشو تحويل نگيره؟ :)
    پاسخ

    سلام گويا جان / واي شرمنده صبا اين روزا دستش به هيچ کاري نمي ره خيجالت/ چشم سعي مي کنم دو سه روز آينده بقيه اشو بنويسم / گويا مهربونه که نقش اصلي را در اين سفرنامه دارنن بوس / منم دلم خيلي براتون تنگ شده هيق / بله تولد فک کرد شوخي مي کنم باورش نمي شد که : دي /بوسس