• وبلاگ : قاصدک هاي آسموني
  • يادداشت : سرزمين من
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نازي 
    سلام
    واقعا چه حس خوبي داشت چيزايي که نوشتي. خيلي شبيه حس من بود. قدم زدن ميون قفسه ها بين يه دنيا کتاب که هر کدوم يه آسمون حرف واسه گفتن دارن. واي که چه حالي داره! من انگليس درس مي خونم خيلي دوست دارم اين بار که اومدم ايران حتما يه سر اينجا بزنم. بايد بهشتي باشه واسه خودش.


    يادش بخير من تو هر کتابخانه اي که ميرم بچه ها بيرونم ميندازند تو اراک هر وقت ميرفتم تو کتابخونه همه در ميرفتند
    تو کتابخانه آستان قدس رضوي هم که رفتم از بس سر و صدا کردم همه بهم چيز گفتند انقدر خنديديم که مرديم تازه دستم رفت روي پلير گوشي رفيقم شروع کرد به موزيک پخش کردن و من از خنده غش کردم تو کف کتابخونه
    پاسخ

    شما هر جا ميريد اين بار انرژيتون رو هم مي بريد بهد ملت درک پتانسيل شمارو ندارن اينجوري ميشه که از کتابخونه در ميرن !!! اصن نگران نباشين مشکل از طرف خودشونه دي:
    + نقش عشق 
    سلام تولد جان
    خوبي عزيزم؟
    ذوق ديدن کتاب و آرامش گرفتن از شعرو خوب اومدي:دي
    گاهي با خودم فکر ميکنم اگه فقط يه بار امکان بازگشت به گذشته و دوره ي بچگي رو بهم ميدادن هيچوقت آرزوي بزرگ شدنو نميکردم!
    چقدر اين آرزو زود عملي ميشه! نه؟!
    بارها و بارها به بچه هاي تو مدرسه يادآوري ميکنم که قدر لحظه
    لحظه ي بچگياشون رو بدونن ولي...
    آرزوي اونا هم حتي اگه به لب نيارنش خيلي زود بر آورده ميشه
    بچه که بودم با خواهرم توي يکي از تابستوناي تعطيلي مدرسه
    تو راهروي ساختمون خونمون يه کتابخونه راه انداخته بودم!
    هر چي کتاب داشتيمو اونجا جمع کرديم!
    حتي با يه پاک کن و جوهري که پشتش زديم مهر کتابخونه
    هم درست کردم!
    به دوستامون تو محل کارت دعوت داديم و خلاصه يه چي
    ميگم يه چي ميشنوين:دي
    هييييييييي روزگاااارر
    چه زود گذشت...
    گفتي دعا...
    دعايت ميکنم عاشق شوي روزي...
    بفهمي زندگي بي عشق بيمعناست...
    تو هم گاهي دعايم کن
    موفق باشي

    پاسخ

    سلام نقش عشق مهربون :) هميشه همينطوره ادم قدر لحظه ي الانشو خيلي نميدونه راستي هنوزم اون کتابخونه ي تويه راهرو رو دارين ؟ ازش يه عکس مي گرفتي يادگاري ميزاشتي خوب ميشد . محتاج دعاييم دعا مي کنم غرق باران شوي ...
    + صبا 
    سلام تولد جونم
    خوش به حالتون چه جاي قشنگيه ها آدم اينجا حس خوندن بهش دست مي ده خو :پي
    تهران که بودم يه بار با ماشين از کنارش رد شديم گفتن اين کتابخونه مليه همونم برا ما که دوريم ازش غنيمتي بود ها؟؟؟ : دي

    بوسسسس
    پاسخ

    سلام دخملم ! خوبي ؟ از کتابخونه رد شدي ؟ بيرونش خيلي قشنگ نيس شبا ! آخه دارن سازه مي زنن اطرافش هنوز راه نيافتاده از طرف ما نيز kisssssssss
    به نام خدا

    سلام

    خوبي؟

    راستش من تا حالا دو بار رفتم توي اين بهشت، اونم اين قدر استرس درس و تحقيق هام رو داشتم که نتونستم اون آرامش و لذتي که گفتي رو چندان حس بکنم :(

    ان شاءالله در آينده بيشتر کيف بنماييم! :)
    پاسخ

    سلام خدا روشکر خوبم منم اميدوارم بيشتر بتوني از اين محيط استفاده کني گويا :)
    + 2066 

    سلام

    منم از کتاب خيلي خوشم مياد.به جز کتاباي درسي حجيم. حس فهميدن يک مطلب تازه خيلي قشنگ ه.


    کااش اينهمه درساي سخت وجود نداشتن :->



    پاسخ

    سلام درک مي کنم منم از کتاباي حجيم درسي استقبال نمي کنم اگه مطالب کتاب ها شسته رفته بود شايد انگيزه براي مطالعه ي بيشتر بوجود ميومد
    کاربر گرامي
    در تاريخ جمعه 2 دي 90 نوشته (سرزمين من) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. موفق باشيد.
    سلام.
    چه قشنگه. اين عکسه رو خودتون گرفتيد؟
    حيف که ما رو راه نمي دن! :دي
    البته فعلا!
    پاسخ

    سلام خيلي محيط قشنگيه نه از نت سرچ کردم هنوز دوربين ندارم دي: ايشالا به زودي مياين :)
    سلام تولد
    حالا فهميدم بهشت کجاست خيلي زيباست اون وقت اون رود آب و شراب و عسل اينها که ميگند تو بهشتند کوشون؟
    پاسخ

    سلام دادا داود ! خو راستش تويه حياط کتابخونه يه فضاي سبز خيلي قشنگ آب نما داره رود داره ميخاستم ازش عکس تهيه کنم که نشد :( بهد اون چيزاي ديگم که مي فرماييد تويه بهشت خداست ! اينارو ادما ساختن امکاناتش تکميل ني !!!