زمستون تن عريون باغچه چون بيابون
درختابا پاهاي برهنه زير بارون
نميدوني توکه عاشق نبودي :(
چه سخته مرگ گل براي گلدون
گل و گلدون چه شب ها نشستن بي بهانه
واسه هم قصه گفتن عاشقانه
چه تلخه چه تلخه
بايد تنها بمونه قلب گلدون
مثه من
کي بي تو نشستم زير بارون زمستون
زمستون براي تو قشنگه پشت شيشه
بهار زمستون ها براي تو هميشه
تو مثل من زمستوني نداري :(
که باشه لحظه ي چشم انتظاري
گلدون خالي نديدي نشسته زير بارون گلاي کاغذي داري توو گلدون
تو عاشق نديدي ببيني تلخ روزاي جدايي
چه سخته چه سخته
بشينم بي تو با چشماي گريون ...
پ.ن :
مي بي تو زمستونم عزيز ...