وبلاگ :
قاصدک هاي آسموني
يادداشت :
ربنا !
نظرات :
0
خصوصي ،
9
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حس غريب
پهن شد سفره ي احسان، همه را بخشيدي
باز با لطف فراوان همه را بخشيدي
ابر وقتي که ببارد همه جا مي بارد
رحمتت ريخت و يکسان همه را بخشيدي
گفته بودند به ما سخت نميگيري تو
همه ديديم چه آسان همه را بخشيدي
يک نفر توبه کند با همه خو ميگيري
يک نفر گشت پشيمان همه را بخشيدي
اين گنهکاري امروز مرا نيز ببخش
تو که ايام قديم ، آنهمه را بخشيدي
حيف از ماه تو که خرج گناهان بشود
تو همان نيمه ي شعبان همه را بخشيدي
داشت کارم گره ميخورد ولي تا گفتم
”
جان آقاي خراسان ” همه را بخشيدي
بي سبب نيست شب جمعه شب رحمت شد
مادري گفت “حسين جان ” همه را بخشيدي
پاسخ
ابر وقتي که ببارد همه جا مي بارد رحمتت ريخت و يکسان همه را بخشيدي چقدر اين قشنگه خدااااا ...