• وبلاگ : قاصدک هاي آسموني
  • يادداشت : صبا به تهزان مي رود ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    به نام خدا

    سلام

    ايول، بالاخره دست به کيبورد شدي براي نوشتن سفرنامه ي تهران! :)

    بقيه شو زود بنويسي ها! گويا مهربونه شم (جنبه ندارم که :دي) رو زياد کن :دي

    آخي نازي، دلم تنگ شد!

    راستي، تولد هم حتماً شوکه شده بوده، مگه مي شه آبجيشو تحويل نگيره؟ :)
    پاسخ

    سلام گويا جان / واي شرمنده صبا اين روزا دستش به هيچ کاري نمي ره خيجالت/ چشم سعي مي کنم دو سه روز آينده بقيه اشو بنويسم / گويا مهربونه که نقش اصلي را در اين سفرنامه دارنن بوس / منم دلم خيلي براتون تنگ شده هيق / بله تولد فک کرد شوخي مي کنم باورش نمي شد که : دي /بوسس